_آخ…چک..ار میکنی؟!
_هیشش.. آروم بگیر تحریکت کنن دردت نگیره. بازتر کن پاهاتو…
ناخودآگاه پاهامو بازتر کردم. همینجور که چو*چولمو میمالید اون وسیله رو کرد داخلم و پماد داخلش رو با حالت سُرنگ خالی کرد داخل واژ*نم.
آروم کشیدش بیرون. از لمس دستش حسابی خیس کرده بودم.
اونو که کشید بیرون با خجالت از اینهمه خیس شدنم خواستم پاهامو ببندم که کف دستشو دقیقا گذاشت رو دهنه ی بهشتم و گفت: نبند بازش کن کارم تموم نشده …
ادامش و نمیتونم اینجا بگم فیلتر میشیم
اینجا بخونید